عاقبت رانند گی ضعیفه ها
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۰ ساعت 14:29 توسط سینا
|
روزگاری در
همین شهر خودمان مردی بود که همه به او می گفتند علی بهانه گیر
علی بهانه گیر
یازده تا زن داشت که هر کدام را به یک بهانه ای زده بود ناقص کرده بود؛ طوری که
وقتی زن ها می خواستند بروند حمام, پول و پله ای می دادند به حمامی و حمام را قوروق
می کردند که پیش این و آن خجالت نکشند
از قضا یک روز که زن های علی بهانه گیر
می خواستند بروند حمام, دختر ترشیده ای رفت تو حمام قایم شد که ببیند چه سری در این
کارست که زن های علی بهانه گیر از دیگران کناره می گیرند و همیشه با هم به حمام می
روند ..............
قدر فوق العاده ضعیفه ها آیا از رابطه دو چشم باهم آگاهی دارید؟ هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند با هم مژه میزنند با هم حرکت میکنند با هم اشک میریزنند باهم می بینند با هم می خوابند با ارتباط عمیق با هم شراکت دارند
.
.
.
. ولی وقتی یک زن را می بینند یکی چشمک میزنه و دیگری نمیزنه !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. ................................. نتیجه اخلاقی قضیه: زنها توانائی قطع هر ارتباطی را دارند |

